اختفای ناکارآمدی پشت دیوار تحریم، انگیزه روحانی از معرفی تحریم به عنوان تنها مساله اقتصاد کشور چیست؟
به گزارش وبلاگ دلند چت، به نظر می رسد هدف روحانی از ارسال آدرس غلط به مردم و معرفی تحریم به عنوان تنها مسئله اقتصاد کشور، مخفی کردن نقش سیاست های مخرب دولت در شرایط کنونی اقتصاد کشور است.
به گزارش گروه اقتصادی وبلاگ دلند چت، قابل پیش بینی بود که پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، مسئولان دولت برای مذاکرات مجدد مقدمه چینی نمایند. بدیهی است که یکی از موانع پیش روی دولت برای انجام مذاکرات مجدد، آشکار شدن بی نتیجه بودن مذاکره و توافق در حل مسائل اقتصاد کشور است. از همین رو بود که هفته گذشته رئیس دولت برجام را عامل تک رقمی شدن تورم و بالا رفتن رشد اقتصادی در سال های 95 و 96 معرفی کرد.
حسن روحانی در جلسه چهارشنبه هفته گذشته هیئت دولت (21 آبان) درباره تاثیر توافق بر اقتصاد کشور گفت:
در طول این هفت سال در یک دوره ای بر مبنای تعامل و مذاکره با دنیا پیش رفتیم و ملت ایران، ثمره آن را در سال 95 و 96 دیدند. در سال 95 و 96 شرایط ما بر مبنای شاخص های اقتصادی جزو بهترین شرایط در 40 ساله بعد از انقلاب بود؛ یعنی تورم یک رقمی بود، رشد اقتصادی در یک سال که سال 95 بود، بالاترین رشد اقتصادی دنیا بود. اشتغال در شرایط بهتری نسبت به متوسط دوره های قبل بود، رشد اقتصادی از متوسط دوره های قبل بهتر بود، رشد پایه پولی پایین تر بود و کاهش پیدا کرد.
اظهارات روحانی در معرفی سال های 95 و 96 به عنوان سال های طلایی اقتصاد کشور و همچنین معرفی برجام به عنوان یگانه عامل آن، اما آدرس غلطی است که آمار های رسمی آن را آشکار می نماید.
اقتصاد نه؛ خام فروشی نفت رشد کرد
تاکید حسن روحانی بر رشد اقتصادی بالای کشور در سال های 95 و 96 در حالی است که رشد اقتصاد کشور در این سال ها عمدتا ناشی از رشد فروش نفت خام بوده و رشد سایر بخش های اقتصادی به جز نفت و گاز پیش و پس از توافق، تفاوت چندانی ننموده است. به عنوان نمونه آمار های مرکز آمار نشان می دهد رشد بخش کشاورزی در دوران تحریم (سال های 91 تا 94) حتی بهتر از رشد این بخش در سال های 95 و 96 بوده است. نکته دیگر درباره این نمودار آنکه بخش کشاورزی در اوج دوران اثرگذاری تحریم یعنی سال های 91 و 92 هم رشد مثبت داشته است.
نمودار رشد بخش کشاورزی همچنین نشان می دهد بخش کشاورزی تنها در سال 97 (سال بازگشت تحریم ها) با افت رو به رو شده و پس از آن فرایند رو به رشد خود را دوباره طی نموده است.
آمار های مرکز آمار همچنین نشان می دهد بیشترین مقدار رشد بخش خدمات در سال 92 و پیش از توافق هسته ای ثبت شده است. با این حال به دلیل اتخاذ سیاست های انقباضی دولت در بودجه سال های 93 و 94 میزان رشد این بخش فرایندی نزولی به خود گرفت و در مقابل با انبساط بودجه دولت در سال های 95 و 96 این بخش به راستا رشد بازگشت.
بخش صنعت، اما بیشترین نوسان در نرخ رشد را داشته که علت آن، آمد و رفت تحریم نفت بوده است. نمودار زیر که برگرفته از آمار های مرکز آمار است نشان می دهد رشد بخش صنعت همبستگی زیادی با رشد زیربخش نفت و گاز دارد. در واقع به دلیل تحریم صنعت نفت در سال 90 و سپس برطرف تحریم در سال 94 و در نهایت بازگشت تحریم در سال 97 رشد بخش صنعت نوسان زیادی داشته است. چنانچه مشخص است، رشد 25 درصدی بخش صنعت در سال 95 کاملا تحت تاثیر رشد 36 درصدی زیربخش این گروه یعنی نفت و گاز بوده است. با توجه به بزرگی صنعت نفت و گاز و سهم زیاد آن در محاسبه رشد بخش صنعت، رشد 36 درصدی این زیربخش، بیشترین نقش را در رشد 25 درصدی بخش صنعت داشته است.
تاثیر بسیار زیاد رشد و نزول زیربخش نفت و گاز علاوه بر بخش صنعت، رقم رشد کل اقتصاد کشور را هم تحت تاثیر خود قرار داد. نگاهی به فرایند رشد اقتصاد کشور در دهه 90 نشان می دهد رشد اقتصاد کشور در سال های 91، 95، 97 و 98 کاملا تحت تاثیر تحریم (برطرف تحریم) نفت قرار گرفته است. از همین رو رشد 14 درصدی اقتصاد کشور که روحانی به آن افتخار می نماید، عمدتا به رشد فروش نفت خام خلاصه می گردد و ارتباط چندانی به بخش غیرنفتی اقتصاد کشور ندارد.
فریب تورم تک رقمی
رئیس دولت در بخش دیگری از اظهارات خود، تورم پایین را دستاورد دیگری توافق هسته ای معرفی نموده و حتی از پایین بودن رشد پایه پولی هم به عنوان نشانه آن یاد می نماید. این در حالی است که آمار های بانک مرکزی از پایه پولی و نقدینگی نشان می دهد تغییرات این دو شاخص، تقریبا هیچ ارتباط معناداری با توافق به عمل آمده هسته ای در سال 94 ندارند. طبق نمودار زیر که از آمار های بانک مرکزی تهیه شده است، نرخ رشد پایه پولی پیش از توافق هسته ای به کمتر از 20 درصد رسیده بود.
علت کاهش رشد پایه پولی در این سالها، اجرای سیاستی به نام سالم سازی نقدینگی بود که یکی از ویژگی های مهم آن، جلوگیری از استقراض دولت از بانک مرکزی بود. علت دیگر کاهش رشد پایه پولی، توقف تامین اقتصادی پروژه مسکن مهر بود. علت دیگر هم برنامه ریزی دولت برای افزایش ضریب فزاینده بود که در نتیجه این سیاست، فشار بر پایه پولی از محل استقراض بانک ها از بانک مرکزی را برای مدتی به حداقل رساند. هرچند این سیاست بر مبنای فهم غلطی از تقدم و تاخر دو شاخص مهم پولی یعنی پایه پولی و نقدینگی پایه گذاری شد و نتایج مخرب آن، بعد ها به شکل رشد انفجاری استقراض بانک ها از بانک مرکزی نمایان شد، اما برای مدتی باعث کاهش سرعت رشد پایه پولی شد.
علت دیگر کاهش تورم در سال های 93 تا 96 افزایش نرخ سود بانکی بود. یکی از اولین اقدامات دولت پس از شروع به کار در سال 92 افزایش نرخ سود بانکی با هدف کنترل تورم بود. افزایش نرخ بهره بانکی یکی از عوامل کاهش تورم در سال های 93 تا 96 بود. این اقدام البته علاوه بر کاهش تورم، باعث تعمیق رکود در اقتصاد کشور هم شد. اما به هر حال طبق آنچه بیان شد، کاهش نرخ تورم در سال های 93 تا 96 بیش از هر چیز ناشی از عوامل داخلی بود. مسئله مهم در رابطه با تورم آن است که کاهش نرخ تورم در سال های 95 و 96 کاملا مقطعی و ناپایدار بود. در واقع کاهش تورم در این سال ها به هیچ وجه برگرفته از مدیریت صحیح اقتصادی نبود بلکه فقط با روش هایی پرهزینه همچون افزایش نرخ بهره و ... انجام شد که تبعات مخرب آن در سال های بعد به شکل رشد سریعتر نقدینگی و پایه پولی و در نهایت تورم افسارگسیخته بروز یافت. هدف اصلی دولت از کنترل مقطعی تورم، بهره برداری از آن در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بود. در هر صورت، کاهش تومر در سال های 93 تا 96 و یک رقمی شدن آن در سال های 95 و 96 بیش از هر چیز ناشی از سیاست های مقطعی دولت بود که هزینه های سنگینی هم به اقتصاد کشور تحمیل کرد. در نتیجه این ادعای روحانی که تورم تک رقمی حاصل توافق بود کاملا برخلاف حقیقت است.
انگیزه روحانی از ارسال آدرس غلط به مردم
هرچند انگیزه رئیس دولت در ارسال آدرس های غلط به مردم می تواند دلایل مختلفی به ویژه در حوزه سیاسی داشته باشد، اما این اقدام وی در بعد اقتصادی هم قابل تحلیل است. به نظر می رسد انگیزه اصلی روحانی در ارسال آدرس غلط به مردم در بعد اقتصادی، فرافکنی مسئولیت نابسامانی اقتصاد کشور و معرفی تحریم به عنوان مقصر اول و آخر مسائل مردم است. کوشش روحانی و دولت وی برای معرفی تحریم به عنوان یگانه مسئله اقتصادی کشور، عموما با هدف مبرا کردن خود از پاسخگویی به مردم بابت تنگنای معیشتی پیش آمده ناشی از سیاست های غلط اقتصادی و مدیریت ناکارآمد انجام می گردد.
منبع: رادار اقتصاد
منبع: خبرگزاری دانشجو