رفتار تحقیرآمیز با نابغه ای که جان هزاران نفر را نجات داد
به گزارش وبلاگ دلند چت، در سال 1916، او کلاه ایمنی به سر گذاشت و امدادگران را به جای امنی کشاند، اما نژاد پرستی مانع از معرفی او به عنوان یک قهرمان شد.
پریسا عباسی - درست قبل از نیمه شب یکی از روزهای گرم تابستانی سال 1916، یک منبع گاز طبیعی در عمق 36 متری زمین و در زیر امواج دریاچه ایری منفجر شد. این اتفاق در حین کار بر روی جدیدترین تونل آبرسانی کلیولند رخ داد. این تونل آبرسانی، یک لوله با عرض 3 متر بود که برای کشیدن آب از فاصله 8 کیلومتری خط ساحلی آلوده کلیولند طراحی شده بود. این انفجار باعث پیچ خوردن لوله های مجرای کف تونل شد و خطوط راه آهن داخل راهروها را پاره کرد و دودی مهلک و سمی در اطراف آوار ایجاد کرد. وقتی که گرد و غبار فرونشست، 11 کارگر تونل جان باخته بودند.
دو گروه امداد و نجات برای یافتن بازماندگان این حادثه وارد تونل شدند. اما آنها فاقد امکانات و تجهیزات ایمنی مناسب در برابر دود و گازها بودند. در این عملیات 11 تن از 18 نفر گروه امداد جان باختند. حدود 11 ساعت بعد و درحالیکه پلیس کلیولند از اینکه کسی را زنده پیدا کند، ناامید شده بود، به سراغ گرت ای.مورگان رفت. مخترع محلی سیاه پوست، که خود را ادیسون سیاه می نامید، توانسته بود دو سال قبل ماسک تنفسی خود را به ثبت برساند.
ساندرا مورگان، نوه این مخترع می گوید:او برادرش فرانک را صدا کرد. آنها یک دسته از ماسک های تنفسی که می فروختند را داخل ماشین انداخته و در حالیکه هنوز لباس خواب به تن داشتند، به سمت دریاچه حرکت کردند.
ایمن بودن در داخل دود و بخارات
اختراع مورگان از دل یک تراژدی به دنیا آمد. در 25 مارس 1911 در شرکت پوشاک Triangle Shirtwaist نیویورک، آتش سوزی مهیبی رخ داد و 146 کارگر پوشاک که بیشتر آنها زنان مهاجر جوان بودند در کارخانه حبس شده و جان باختند. این حادثه ناکافی بودن تجهیزات ایمنی و آتش نشانی را به نمایش می گذاشت و مورگان که خود زمانی در صنعت پوشاک کار می کرد، تصمیم گرفت تا شانس خود را با اختراع یک ماسک تاثیر گذار امتحان کند. در واقع او به مسئله ای یاری می کرد که مخترعان سالها با آن دست به گریبان بودند و آن استنشاق دود بود.
سومیتا خاتری، یک متخصص ریه در کلینیک کلیولند است. او می گوید:حدود 77٪ از مرگ های ناشی از آتش سوزی، در اثر خفگی و عوارض ریوی استنشاق دود است. در واقع مسمومیت ایجاد شده به وسیله مونوکسید کربن کشنده است. مونوکسید کربن بسیار راحت تر از اکسیژن جذب هموگلوبین خون می گردد. هموگلوبین که پروتئین حامل اکسیژن در گلبول های قرمز خون است، با آزاد سازی مونوکسید کربن به جای اکسیژن در سلول های خونی، عملا باعث خفگی سلولی در عضلات، بافتها، اندام ها و مغز می گردد.
مورگان می دانست که مونوکسید کربن در ارتفاعی برابر سر یک فرد ایستاده جمع می گردد و هوای تمیزتر و سالم تر نزدیک پاها، یعنی نزدیک به سطح زمین می ماند. بنابراین او دستگاه خود را طوری طراحی کرد که کلاهی شبیه کلاه زنبور داران داشت و هوا را به وسیله یک لوله بلند که نزدیک به سطح زمین آویزان می شد به داخل ماسک می کشید. این شلنگ که مانند دم آویزان بود، در قسمت دنبالچه به دو شلنگ تقسیم می شد و هر یک از شلنگ ها از دو طرف قفسه سینه و با گذشتن از زیر بغل به قسمت ماسک می آمدند و وارد آن می شدند و هوای تازه را به شخص می رساندند.
این سیستم از پشت شبیه حرف Y است و لوله آویزان آن خرطوم فیل را تداعی می نماید. در واقع به نظر می رسد که این حیوانات الهام بخش مورگان بوده اند. ساندرا می گوید: آنطور که من فهمیدم، او در این خصوص از فیل های سیرک الهام گرفته بود. زمانی که هوای داخل چادرها بسیار گرم بود، فیل ها خرطوم هایشان را از چادر بیرون می آوردند تا هوای تازه بگیرند.
در حالیکه این دستگاه در عین ساده بودن بسیار کاربردی بود، ولی مورگان در فروش آن دچار مشکل شده بود.
ساندارا می گوید: پدرش فرزند ژنرال جان هانت مورگان و یک زن برده سیاهپوست بود. بنابراین سیاه پوست بودن مادر او باعث می شد که او در معرض رفتارهای نژادپرستی قرار بگیرد. او تا کلاس ششم را به مدرسه رفت و تا حد زیادی همه چیز را به شکل خودآموز فراگرفت.
بعد از کوشش های ناموفق بسیار در فروش چیزی که آن را کلاه ایمنی نامیده بود، برای اینکه بتواند تعصب های نژادپرستانه خریداران بالقوه را دور بزند، نمایشی را به راه انداخت. او در سال 1914 یک بازیگر سفیدپوست را استخدام کرد تا به عنوان مخترع کلاه ایمنی در این نمایش ظاهر گردد. خود مورگان یک چادر را پر از دودهای مضر کرد و با لباسی مبدل، کلاه ایمنی خود را به سر گذاشت و وارد چادر شد. او نیم ساعت در آن چادر ماند و در این حین، بازیگر سفید پوست تماشاچیان را سرگرم می کرد. نهایتا مورگان در میان نگاه های متحیر تماشاچیان به سلامت از چادر خارج شد. بعد از این ماجرا، ماسک ها به سرعت فروش رفتند و روزنامه ها گزارش آن را منتشر کردند. اداره پلیس کلیولند، از این طریق از دستگاه اختراعی مورگان آگاه شد.
قهرمانی که نادیده گرفته شد
سال 1916 کلیولند در حال تبدیل شدن به پنجمین شهر بزرگ کشور بود. جمعیت رو به رشد بود و سیستم فاضلاب جوابگو نبود. در نتیجه آب دریاچه ایری که منبع آبی آنها بود، به شکل خطرناکی در حال آلوده شدن بود. تونل های آبرسانی که کیلومترها امتداد داشتند قرار بود آب آشامیدنی تمیز را به این شهر منتقل نمایند.
برای ایجاد این تونل ها، کارگران معدن که با عنوان sandhogs شناخته می شدند، باید زیر بستر دریاچه را که ترکیبی از ماسه، گچ، سنگ آهک و ذخایر بزرگ گاز طبیعی بود حفر می کردند. این ذخایر در طی میلیون ها سال، با مخلوط شدن گیاهان و حیوانات مرده با لجن، ماسه یا بی کربنات کلسیم شکل گرفته بودند و به مرور زمان در اعماق دریاچه ایری مدفون شده بودند. چندین لایه رسوب، باعث ایجاد فشار و گرما در این مواد شده و نهایتا کربن و هیدروژن موجود در آن را به گاز طبیعی تبدیل نموده بود. بیش از 85 میلیارد متر مکعب گاز در زیر این دریاچه قرار داشت. و درست قبل از نیمه شب 24 جولای 1916، کارگران معدن به یکی از این سکوهای مواد منفجره برخورد کردند.
وقتی مورگان وارد تونل شد و پایین رفت، اجساد دو گروه نجات قبلی در سرتاسر تونل افتاده بودند. اما هنوز هشت نفر زنده بودند، و مورگان همه آنها را به مکانی امن منتقل کرد.
با این حال، روز بعد در گزارش های نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز و شیکاگو تریبون و سایر روزنامه هایی که این خبر را پوشش داده بودند، اشاره ای به مورگان نشده بود. ساندرا می گوید: به سرکارگران و دیگر افراد، جوایز نقدی و مدال داده شده، و از آنها تجلیل کردند. اما پدربزرگ من جزو آن افراد نبود!
به گفته ساندرا: مورگان عصبانی شد و نامه ای انتقادی به هری دیویس، شهردار کلیوند نوشت. در آن نامه مورگان نوشته بود:من مردی تحصیلنموده نیستم، اما در دانشگاه زندگی با ضربات سهمگین و رفتارهای ظالمانه، مدرک دکترا گرفته ام.
حدود 5 سال بعد، در اوایل دهه 1920، این مخترع در یک چهارراه شاهد تصادفی وحشتناک بین یک ماشین و یک گاری بود. بار دیگر او به فکر افتاد. قبل از این اتفاق، چراغ های هدایت و رانندگی فقط دو حالت داشتند: سبز و قرمز(به معنای توقف کردن یا حرکت کردن).
ساندرا می گوید:دستاورد بزرگ پدربزرگ من اضافه کردن چراغی به رنگ کهربایی به چراغ های هدایت و رانندگی بود. معنای این رنگ توقف همه بود، که اکنون به چراغ احتیاط (زرد) تبدیل شده است. مورگان امتیاز این چراغ رانندگی سه حالته را در سال 1923 به نام خود ثبت کرد و خیلی زود این ایده را به قیمت 40هزار دلار(معادل 610 هزار دلار امروزی) به جنرال الکتریک فروخت. او در اواخر همان سال، 250 هکتار زمین در ویکمن، استان اوهایو خریداری کرد و در آنجا یک کانتری کلاب آفریقایی-آمریکایی با سالن هایی برای جشن ها ساخت.
به گزارش روزنامه مشهور آفریقایی-آمریکایی Pittsburgh Courier، گرت آگوستوس مورگان در تاریخ 27 جولای 1963 پس از گذراندن یک دوره بیماری طولانی در کلینیک کلیولند درگذشت. در این گزارش آمده بود:او 87 سال سن داشت و 15 سال آخر عمر نابینا شده بود.
نیم قرن بعد، اختراع او در افتتاحیه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقایی-آمریکایی، به نمایش گذاشته شد. این کار به افتخار مخترع با استعدادی بود که جان خود را برای نجات هشت مرد به خطر انداخت و با اختراعات دیگر خود توانست به نجات جان میلیون ها نفر یاری کند.
منبع: scientificamerican
5858
منبع: خبرآنلاین